به گزارش خبرنگار مهر، وقتي سخن از انقلاب به ميان مي آيد خواه ناخواه چهره مردمي را در ذهنمان مجسم مي كنيم كه در دفاع ازارزشهاي والاي خود تا پاي جان ايستادند و درخون خودغلطيدند برای اینکه ثابت كنند يك ايراني حاضر است تا سر حد مرگ ايستادگي كند اما حريت وشرافتش لكه دار نشود. مرداني كه سهمي بزرگ در به ثمر رساندن اين انقلاب داشتند اما متاسفانه در لابه لاي تاريخ گم شدند.
يدالله رحمتعلي از جمله خبرنگارانی است كه رسالت خويش را انعكاس اخبار و رويدادهاي استان می داند و آن روزها با تلاش فراوان قسمتی از مبارزات دلیرانه مردم شهر اراک را جاودانه کرد. پای درددلش که می نشینی واژه واژه تاريخ و عشق را برایت به تصویر می کشد.
یدالله رحمتعلی متولد 1329 است. وي خبرنگاري را ازسال 1341 زماني كه 12ساله بود شروع کرد.
رحمتعلي مي گويد:در زمان انقلاب خبرنگار اطلاعات بودم و به عنوان خبرنگار، اخبار انقلاب را ارسال می کردم.
وی می گید: در آن زمان چهار روزنامه اطلاعات، کیهان، آیندگان و ارگان حزب رستاخیز در کشور منتشر می شدند که بعد از انقلاب روزنامه رستاخیز تعطیل شد و آیندگان هم که متعلق به داریوش همایون وزیر اطلاعات وقت بود به صبح آزادگان تبدیل شد.
این خبرنگار ادامه می دهد: با نزدیک شدن به دوران انقلاب از سوی نظام فشارهای زیادی به خبرنگاران وارد می شد و عوامل نظام سعی می کردند از انتشار اخبار انقلاب جلوگیری کنند.
وي ادامه داد: در آن موقع من تنها خبرنگار فعال استان مرکزی و شهرستان اراک بودم و بیشتر اخبار را از طریق تلفن به تهران ارسال می کردم؛ عکس ها را هم از طریق شرکت تعاونی و اتوبوسرانی به تهران ارسال می کردیم.
رحمتعلي گفت: بیشتر پایگاه های مردم و مکان های تجمعشان در مساجد و دانشگاه اراک بود راهپیمایی ها از دانشگاه اراک به سمت میدان شهدا بود و مردم هم در طول مسیر به این گروه ها ملحق می شدند و با شعارهای الله اکبر خواهان تغییر نظام بودند.
اطلاعیه ها را بعد از تأیید حجت الاسلام میرجعفری منتشر و توزیع می کردیم
این خبرنگار دوران انقلاب می گوید: در آن دوران اطلاعیه های امام(ره) که صادر می شد و کم کم با اوج گرفتن راهپیمایی ها مسیر شعارها نیز مشخص می شد و اطلاعیه ها به صورت تلفنی برای ما از مرکز خوانده می شد و ما بعد از پاکنویس کردن آنها را به مرحوم حجت الاسلام میرجعفری که رهبری مردم اراک را به عهده داشتند می رساندیم و بعد از تائید ایشان این اطلاعیه ها منتشر می شد.
وی می افزاید: در آن دوران نیروهای نظامی پهلوی در برخورد با خبرنگاران با استفاده از ضرب و شتم سعی در جلوگیری از انتشار اخبار را داشتند و بعد از آن با بیرون آوردن حلقه های فیلم و تاباندن نور به آنها عکس ها را سیاه می کردند و این بالاترین تنبیه برای یک خبرنگار و عکاس بود. ما حاضر بودیم مورد ضرب و شتم قرار بگیریم ولی عکس هایمان را از دست ندهیم و با پنهان كردن دوربین در زیرلباسهايمان سعی بر این کار داشتیم.
رحمتعلی می گوید: ما در برابر وقايع احساس مسئوليت می کردیم چون اتفاق کوچکی نبود که بگوييم اين نيز بگذرد و فراموش شود. این یک ماجرای بزرگ بود و من هم بخشی از آن بودم. مردم در صفوف فشرده و با مشتهای گره کرده انزجار خود را از نظام اعلام می کردند و من به عنوان یک روزنامه نگار و خبرنگار وظیفه انعکاس این تنفر را داشتم تا دیگر مردم استان ها نیز از این خشم مردم استان مرکزی نسبت به نظام مطلع شوند.
هرروز از مشق آزادي مردم مي نوشتم
وی با ذکر خاطرات آن روزها می گوید: تقریبا اوایل بهمن ماه 57 بود که نیروهای ضد شورش پهلوی از دو طرف حدفاصل میدان شهدا و میدان هفت تیر تا خیابان شریعتی فعلی، با شلیک گلوله سعی در متفرق کردن مردم داشتند.
این خبرنگار انقلابی ادامه می دهد: من در فاصله 10 متری آنها در حال تهیه خبر بودم. در حالی که به من نزدیک می شدند خود را به کنار جیپی که در مقابل پاساژ اسلامی فعلی پارک بود رساندم و زیر آن دراز کشیدم تا از شلیک گلوله در امان باشم.
رحمتعلی می افزاید: از شانس بدم راننده جیپ حرکت کرد و مجبور شدم به درون جوی آبي كه پر از خون شده بود بغلطم. وقتی سربازان شاه به من نزدیک شدند و صحنه را دیدند به تصور اينكه من مرده ام آنجا را ترك كردند به این ترتیب و به خواست خداوند زنده ماندم تا اخبار انقلاب را به گوش دیگر مردم برسانم.
رحمتعلی با بیان اینکه عشق و علاقه مهم ترين عامل خبرنگار شدن است اضافه می کند: خبرنگاری در آن زمان به واسطه نبود امکانات سخت و دشوار بود و خبرنگاران با ذوق و علاقه به این حرفه روی می آوردند اما خبرنگاران امروز باید بدانند که خبرنگاری حرفه ای اقتصادی نیست و باید با مطالعه سطح دانش خود را بالا ببرند و با رعایت منشور اخلاقی روزنامه نگاری سعی در انعکاس به موقع اخبار داشته باشند.
وی با بیان اینکه هنوز صدای فريادهاي مردم در آن روزها و سفیر گلوله هايي كه جواب آزادي خواهي مي شد در گوشم مي پيچد می گوید: کسانی که در آن روزها حضور نداشتند نمي توانند عمق عظمت این انقلاب را متوجه شوند.
این خبرنگار ادامه می دهد: آن روزها مردم عاشق امام و انقلابي شدند كه آزادي را سرمشق گرفت و من هرروز از مشق آزادي اين مردم مي نوشتم.
این خبرنگار روزهای انقلاب از بی توجهی جوانان به کار خبرنگاری گلایه می کند و ادامه می دهد: در گذشته خبرنگاران با عشق و علاقه کار می کردند و خبری از امکانات فعلی نبود اما این اخبار با عشق و علاقه آنان به انقلاب شور خاصی بخشید تا آنجا که هنوز خبرنگاران سراسر دنیا به ایران می آیند برای پوشش این رخداد مهم.
....
گفتگو: زهرا قمي
نظر شما